

مایکل فارادی و جوزف هنری در سال ۱۸۳۱ به صورت جداگانه مفهوم القاء الکترومغناطیسی را کشف کردند، اما فارادی اولین کسی بود که یافته های خود را منتشر کرد. القاء الکترومغناطیسی به زبان ساده، یک میدان مغناطیسی است که نسبت به یک رسانا در حال حرکت است. در نتیجه جریانی در رسانای گفته شده ایجاد می شود. از این رو، میدان مغناطیسی در حال تغییر باعث ایجاد جریان الکتریکی در رساناهای مجاور خود می شود. در اینجا رسانای هدف، بافت مغز است. رایج ترین شکل بیان این مفهوم، معادله Maxwell-Faraday است که به آن قانون فارادی نیز گفته می شود.
القاء الکترومغناطیسی، اصل اساسی در تحریک مغناطیسی مغز (TMS) است. به این شکل که هر جریان الکتریکی دارای میدان مغناطیسی در اطراف آن است. به علاوه جریان های متناوب باعث ایجاد میدان مغناطیسی متغیر می شوند. نوسان میدان های مغناطیسی به نوبه خود باعث القای جریان الکتریسیته در رسانا های مجاور خود میشود. در TMS نورونهای عصبی در مغز این نقش را بر عهده دارند. بنابراین تحریک الکتریکی نورون های مغز به روشی غیر تهاجمی امکان پذیر می شود.